مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است


...


دیشب (The Little Prince (2015 را دیدم حیفم آمد ذوقم را قسمت نکنم. بازى کردن با ایده‌ها و متن‌هاى تکرارى، هرچند زیبا و بدیع، جسارت مى‌خواهد. شاهزاده کوچولو هم از همان قصه‌هاست ولى تصویرسازى بى‌نظیر و آن لایه‌ى دوم قصه و بخصوص موسیقى متنش، ترکیب شگفت‌انگیزى را به وجود آورده. حال من را خوش کرد بعد از این بیست روز قبض مدام.

۲۱ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۲۱ ۱ نظر

باز گشته‌ایم از ایران. کلمه‌ی «گیجی» حق مطلب را ادا نمی‌کند، بس‌که خیلی چیزها تکان خورد در این سفر. پیش از این هم بارها گفته‌ام که خدا برای غافل‌گیر کردن من راه‌های زیادی بلد است؛ که اگر بلد نبود، عجیب بود. 

باید بنشینم سر نوشتن چکیده‌ی این فصلی که دارم برای کتاب دوتا استاد آلمانی می‌نویسم. اسم‌هایشان را نشنیده بودم پیش از این‌که ازم دعوت به هم‌کاری کنند. حوزه‌ی کاریشان همین دین و فضای مجازی‌ست. بخش دنیای اسلام- ایران را به من پیشنهاد دادند که بنویسم. یک طرح کلی نوشتم برایشان همان شب‌های ماه مبارک که ایران بودم و خوششان آمد. حالا باید چارچوب و روشش را دقیق‌تر تعریف کنم. امیدوارم تا چند روز آینده نظریه‌خوانی‌ام تمام شود. 


عنوان دیگر پست: جان من است او! مثل ندارد. 


۰۴ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۴۴ ۴ نظر